در واقع «مسئله بیماری آیتالله شریعتمداری و محرومیت از درمان بیماری توسط پزشکان متخصص» مهمترین مدعا در زمینه وقوع ظلم در زمینه ایشان است و آنچنان که توضیح داده شد زندانی بودن و عدم ملاقات با عموم نمیتواند مصداق تضییع حقوق انسانی ایشان قلمداد شود.
مقدمه بحث به نقل از سایت جماران :
شبیه سازی وقایع نامربوط با یکدیگر از آفتهای تحلیل و بررسی بیطرفانه و مستدل تاریخی است. وقتی پژوهشگری احساسات و تعلقات شخصی و سیاسی خود را در بررسی واقعهای دخالت دهد نتایج خردافکن و انصاف سوز دور از انتظار نیست.
«حاکمان دیروز» در شرایطی خاص حکومت کردهاند و با موضوعاتی خاص خود، درگیر بودند و به گونهای دیگر عمل کردند و «حاکمان امروز» نیز با موضوعات و حوادثی دیگر روبرویند و با شیوه خود عمل میکنند؛ هر دورانی باید در شرایط زمانی خود و با مستندات و شواهد و به صورت بیطرفانه مورد قضاوت قرار گیرد؛ زمانی که فرد و جریانی در مقام داوری یک رویداد تاریخی مربوط به سی سال پیش، آن را مشابه موضوع مورد توجه و علاقه خود در دو دهه اخیر قلمداد کند رسیدن به نتیجهای مخدوش دور از انتظار نیست؛ رویهای که اگر چه میتواند مطلوب و مقبول مجادلهها و مواجهههای سیاسی و گروهی باشد اما شایسته تحقیقی علمی و کنکاشی حقیقت جویانه نیست.
در زمینه «واقعه تاریخی برخورد با آیتالله شریعتمداری» صورت مسئله روشنتر از آن است که بتوان به وسیله شبیهسازی با وقایع دیگر و نقل خاطرات مطول و تحریک اذهان و احساسات آن را پوشاند. ماجرای برخورد با آیتالله شریعتمداری مصداق مناسبی برای برخورد ناصواب با «مخالف و منتقد سیاسی» و تحدید و تهدید «اندیشه و تفکر مخالف و متنقد» نیست و دست کم این بخش تاریخ دوران حکومت امام خمینی(س) روشن تر از آن است که به سهولت بتوان در آن تشکیک کرد.
مدعیان تلاش دارند واقعیت را به گونهای جلوه دهند که گویی یک مرجع تقلید منتقد و مخالف تنها به واسطه دیدگاه متفاوت و متضاد با حاکمیت در معرض تهدید و تضییع حقوق انسانی قرار گرفته و اتهامی به او منتسب شده و وی اجازه دفاع از خود نیافته است و به تبع آن ظلمی بر وی روا و «حقوق انسانیاش» پایمال شده است. حال آنکه ......
.................
تنها محل معارضه جدی میتواند در این نکته باشد که ایشان به عنوان یک ... در معرض بیماری ویژهای بودهاند که مستلزم طی دوره درمانی در بیمارستان بوده و حکومت با وجود علم و آگاهی از نیاز ایشان به درمان در بیمارستان از آن اجتناب کرده است.
آنچنان که در شواهد و مدارک مورد وثوق مدعیان بدان اشاره شده است آیتالله شریعتمداری طی دوران زندان خانگی به پزشک معالج دسترسی داشته است بنابراین حکومت در این مرحله کوتاهی نکرده است و قصد آزار و اذیت و احیاناً «پوساندن» ایشان در زندان خانگی در میان نیست.
ایشان در نامه یک اردیبهشت 1361 و در ابتدای زندانی شدنشان و پیش از طرح مسئله بیماری مینویسند: «اگر آقایان تخفیف نخواهند داد، بهتر است گذرنامه بدهند و هر کشوری را که صلاح میدانند اختیار کنیم.» ایشان تنها سیزده روز پس افشای ارتباط با کودتاگران درخواست خروج از کشور را دارند و مجدداً در 22 اردیبهشت این درخواست را تکرار میکنند: « «بعدازظهر احمد آقا [خمینی] آمد و راجع به جامعه مدرسین [حوزه علمیه] قم و آقای شریعتمداری که میخواهد برای معالجه به خارج بروند صحبت کرد.» (۲۲ اردیبهشت ۱۳۶۱، خاطرات هاشمی رفسنجانی: پس از بحران)
در سال 63 نیز این درخواست مجدد مطرح میشود: «آقای [حسن] صانعی آمد. درباره آقای [آیتالله سیدکاظم] شریعتمداری مشورت کرد که کسالت دارند و نظر بعضی دکترها، این است که برای معالجه، [او را به] تهران بیاورند. احتمال میدهد، پخش خبر کسالت، فشار برای رفتن به خارج باشد.» (۳ دی ۱۳۶۳، کارنامه و خاطرات اکبر هاشمی رفسنجانی، به سوی سرنوشت.)
پرسش جدی که مدعیان و خانواده مرحوم آیتالله شریعتمداری باید بدان پاسخ دهند این است که آیا ایشان پیش از کشف توطئه کودتا نیاز به سفر خارج و مداوای بیماری نداشتهاند و تنها سیزده روز پس از دستگیری قطبزاده و سایر همکارانش به یک باره نیاز به سفر به خارج و بیست روز بعد نیاز به مداوا در خارج تشخیص داده شده است؟ آیا این بیماری لاعلاج علیرغم دسترسی مداوم به پزشک معالج در فاصله اندک میان کشف جرم تا اعلام نیاز ایشان برای خروج از کشور کشف شده است؟
نظر آیت الله شیخ حسن صانعی به عنوان یکی از اعضای بیت حضرت امام و واسط میان حکومت و آیتالله شریعتمداری در خور توجه است: « احتمال میدهد، پخش خبر کسالت، فشار برای رفتن به خارج باشد.» آیا تشخیص عاملین حکومتی مبنی بر تلاش ... برای فرار از مجازات متعارف از طریق طرح این ادعا دور از منطق است؟ آن هم ادعایی که به یک باره و یک ماه پس از کشف کودتا مطرح میشود. فراموش نکنیم که آیتالله شریعتمداری تا 17 فروردین 1361 و دستگیری قطب زاده در معرض زندان و اتهام نبوده و از امکان اقدام برای درمان و مسافرت برخوردار بودهاند اما به یک باره از 22 اردیبهشت ماه متوجه این نیاز ضروری شدهاند.
آیتالله شریعتمداری در نهایت روز چهارده فروردین 1365 در «81 سالگی» و پس از «چهل روز بستری شدن در بیمارستان» درگذشتند. هر چند میان مراجع بودهاند کسانی که در سنین بالاتر نیز درگذشتهاند اما قیاس مرگ در این سن و در این شرایط با مواردی نظیر مرگ زهرا کاظمی، زهرا بنی یعقوب، محسن روح الامینی، و ستار بهشتی همان قیاس نامربوط مورد اشاره است که نشان از نیت سیاسی نهفته در پس این پژوهش علمی است. به واقع قیاس مرگ زندانی 81 ساله، به واسطه بیماری و کهولت سن با مرگ زندانی به واسطه ضرب و شتم شیوه درستی است؟
فرجام سخن:
جستن ریشه دردهای سیاسی و اجتماعی امروزی جامعهمان برای یافتن درمان امری نیکو و ضروری است. بیشک نگاه انتقادی و موشکافانه به گذشته نیز راهگشای روزهای بهتر خواهد بود اما ربط دادن وقایع سالهای اخیر به زندان خانگی آیتالله شریعتمداری و ادعای تشابه این وقایع کاملاً نادرست است. تشابه سازیهای این چنینی که با مقاصد سیاسی صورت میگیرد نه تنها باعث هیچ کمکی به روشن شدن حقایق و دفاع از حقوق انسانی افراد و منتقدین سیاسی نمی گردد، بلکه احیانا میتواند به ابزاری در دست جریانات خاص برای تشکیک و تهدید بیش از پیش منتقدین تبدیل شود و راه را برای کسب مشروعیت و توجیه اعمال ناشایست فراهم آورد. تلاشهایی که در تشابه سازی وقایع سیاسی روز و وقایع صدر انقلاب و حتی صدر اسلام از سوی جریانات خاص صورت میگیرد با علم و آگاهی از اعتماد عموم مردم به امام خمینی(س) با هدف کسب مشروعیت صورت می پذیرد در حالی شرایط ویژه و رخدادهای استثنایی ابتدای انقلاب قابل قیاس با موارد دیگر نیست. این امر بارها نیز مورد اعتراض تحلیلگران و ناظران منصف قرار گرفته است چرا که هرگز نمیتوان شرایط ویژه فضای ترور، کودتا و جنگ تحمیلی ابتدای انقلاب را به سایر دورهها تعمیم داد. و در مجموع امام خمینی(س) هم در جایگاه ولی فقیه کوشش خود را برای رعایت حدود شرعی و انسانی به کار بردهاند که فرمانها، تذکرات موردی و سفارشات مکرر به کارگزاران حکومتی شاهد این مدعاست. البته کارگزاران و عاملین اجرایی بعضاً تخلفات و اشتباهاتی داشتهاند که مواردی از آنها با برخورد و تذکر مستقیم حضرت امام مواجه شده که برخی از آنها بارها گفته شده و بسیاری نیز در زمان مناسب باید بررسی شود و در معرض قضاوت تاریخ و افکار عمومی قرار گیرد. آگاهی از این موارد دست کم نشان دهنده آن است که رویه و قاعده منش حکومتی حضرت امام بر رعایت حدود شرعی و انسانی بوده که در قضاوت کلی میبایست مدنظر قرار گیرد و صد البته هیچ کس نیز مدعای عصمت و بری بودن از خطا برای ایشان و کارگزارن حکومتی ایشان نداشته است و موارد خطا در زمان خود و در داوری منصفانه و مستدل و با دسترسی به همه اطلاعات و اسناد برای همگان میسر خواهد بود.
در پایان بایستی مدنظر داشت که حضرت امام(س) همچنان سرمایهای اجتماعی و اعتقادی ارزشمندی است که چهره ایشان نماد و تجلی روح جامعه ایرانی در دوران معاصر است و خدشه بر آن نه تنها سودی برای فردای بهتر این جامعه نخواهد داشت بلکه بر سردرگمیها و درگیریهای جامعه ایران خواهد افزود؛ بنابراین انتظار نگاههایی منصفانه و منطقی پیرامون ایشان درخواستی نه از سر جبر و اضطرار؛ بلکه ضرورتی از جنس امید و باور است.
* منبع: جماران
منبع بلاگر : انتخاب :
http://www.entekhab.ir/fa/news/85602
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیح بلاگر :
جهت جلوگیری از زنده شدن مشکلات قدیمی و آزرده نشدن دوستداران مرحوم آیه الله العظمی شریعتمداری رضوان الله تعالی علیه . بنده فقط قسمتی را که مربوط به تعلل در امر درمان ایشان توسط جناب محسن کدیور مطرح شده بود . را آوردم .
گرچه نمی دانم آیا مطرح شدن و اقناع طرفداران ایشان در شرایط حساس کنونی کشورمان که به وحدت و هم افزایی نیازمندیم . به صلاح است و آیا موجب همدلی بیشتر می شود یا برعکس ؟؟؟؟ ولی آنچه که مسلم است در حال حاضر مرحوم امام خمینی رضوان الله تعالی علیه نیز در قید حیات نیستند و لذا مسئولین فعلی را نمی توان چندان مسبب دانست . به امید اینکه مسئولین فعلی مان با ایجاد فضای مهربانی و نشاط در جامعه به شیوه های گوناگون بتوانند تصویر دلچسب تری از خود در ذهن هموطنان جا بیندازند تا همه تلخی ها را در سایه داشتن ایرانی بهتر و آرام تر و خردمند تر به دیار بخشش و چشم پوشی بسپاریم . انشالله .
از خداوند متعال طلب بخشش و آمرزش برای همه رفتگان مان را داریم . با تمام اختلافات و حوادث تلخی که واقع شده و امروز دست همه مرحومین از دنیا و توضیح و دفاع ... کوتاه است .
...................................
در ضمن نقطه چین ها از بلاگر است . نی خواهم احساسات آذری های عزیزمان جریحه دار شود . با پوزش .